با نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات، شاهد شکل گیری تدریجی چینش فضای رقابتی انتخاباتی بین احزاب و گروههای سیاسی هستیم. در این بین شکل گیری قطب بندیهای رقابتی که میتواند در حالات مختلف دوقطبی، سه قطبی و چندقطبی آن را تصور کرد، طبیعت و ذات هر انتخاباتی است.
بدون شک هیج انتخاباتی بدون رقابت به معنای واقعی کلمه انتخاب نیست، چرا که تا وقتی تنوع و تکثر نباشد، رقابت به وجود نخواهد آمد. با شکل گیری رقابت، طبیعی است که قطبی بندی در انتخابات حاصل خواهد شد. همین فضای دوقطبی است که بر شور و نشاط انتخاباتی خواهد افزود و زمینه حضور گسترده و حداکثری ملت را فراهم خواهد آورد. لذا قطبی شدن فضای انتخابات میتواند به عنوان فرصتی برای نظام اسلامی به حساب آید که برای استفاده از آن باید چارهای اندیشید. فرصتی که مانند هر ظرفیت دیگر در صورت عدم مدیریت میتواند به تهدید تبدیل شود که باید نسبت به این مساله حساس بود.
در این میان سوالهای اساسی وجود دارد که باید برای فهم قطببندیهای انتخاباتی به آن توجه نمود و پاسخی درخور ارائه داد. سوالاتی از این قبیل: آیا قطببندیهای شکل گرفته در انتخابات مبتنی بر واقعیتهای اجتماعی جامعه است؟ آیا قطب بندیهای میتواند مشکلی از مشکلات کشور حل کرده و کشور را یک گام به پیش برد؟ چه آفاتی برای قطبی شدن فضای انتخابات متصور است و برای رفع آفات آن چه باید کرد؟ برای آنکه فضای قطبی انتخابات، بعد از انتخابات تداوم نیابد و جامعه یکپارچه را دچار گسست و چندگانگی نکند چه تدابیری باید اندیشید؟ برای آنکه دشمنان از فضای قطبی شده انتخابات سوء استفاده نکنند (مانند آنچه در فتنه 88 به وقوع پیوست) چه باید کرد؟ برای ملاحظات امنیتی ناشی از فضای دوقطبی چه باید تدبیر نمود؟
در ماههای گذشته از زمان آمادهسازی گروههای سیاسی برای ورود به عرصه انتخابات، جریان انحرافی پیشگام قطبی سازی فضای سیاسی کشور بوده و تلاش کرده تا با قطب بندی کاذب و توهمی، از این ابزار برای تخریب رقبا و فریب افکار عمومی بهره برداری نماید. این اقدام از آنجایی حاصل شده است که تجربیات انتخابات 84 و 88 نشان داد افکار عمومی به برخی جریانهای تمامتخواهی که از منظری پدرسالارانه و بالا به پایین به ملت مینگرند، واکنش منفی نشان خواهد داد. احمدینژاد با شناخت این مساله، سیاست تبلیغاتی خود را در هر دو انتخابات بر دو قطبی کردن انتخابات بر مبنای احمدی نژاد - هاشمی قرار داد و توانست پیروز میدان گردد.
با وجود چنین تجربه موفقی، جریان انحرافی که امروز دیگر گفتمان اصولگرای را به عنوان خطرناکترین رقیب خود میداند، درصدد آن است که با ایجاد دوقطبی ساختگی "احمدی نژاد - مخالفین احمدینژاد" اصولگرایان را در کنار اصلاحطلبان و فتنهگران و ضدانقلاب قرار دهد. محوریت و پرچمدار جبهه مخالفین را نیز آقای هاشمی رفسنجانی قرار داده تا نوستالوژی سال 84 بار دیگر تداعی گردد! کافی است مروری بر سایتها و وبلاگهای حامی این جریان در سه ماهه اخیر بیندازیم تا نمونههای متعددی در این زمینه مشاهده گردد.
این در حالی است که گفتمان اصولگرایی مرزهای مشخص خود را با جریان اصلاح طلبی، فتنه گر، ضدانقلاب و جریان انحرافی و افرادی چون هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، موسوی و کروبی، مشائی و ... بطور شفاف تعریف کرده است و اتفاقا اخبار و نشانه، از نزدیکی جریان انحراف به اردوگاه اصلاح طلبان و فتنه گران حکایت دارد، اردوگاهی که هیچگاه سران آن افرادی چون مشایی و بقایی، موضع گیری آشکاری علیه مواضع فتنه گران در سول 4 سال اخیر نداشته اند! رسانههای جریان انحرافی در حالی اصولگرایان را متهم به همگرایی با فتنه گران و اصلاح طلبان میکنند که هنوز افکار عمومی اظهارات ناشیانه امیری فر امام جماعت جریان انحرافی را خطاب به روزنامه نگار شرق(10/2/90) فراموش نکرده که در آن از احتمال ائتلاف با اصلاح طلبان و عدم امکان ائتلاف با اصولگرایان سخن گفته بود!
جالب آن است که علاوه بر جریان انحراف، جریان هاشمی نیز بیمیل به ادامه این بازی نیست، چرا که معتقد است از یکسو پایگاه اجتماعی احمدینژاد آنقدر دچار ریزش شده که وی اینبار خواهد توانست بر وی غلبه کند و از دیگر سو با طرح این دوگانه، مدیریت اردوگاه اصولگرایی را نیز در اختیار خواهد گرفت. همچنین هاشمی که بعد از فتنه 88، اعتبار و وزن سیاسی خود را به شدت از دست داده است، در تلاش است تا با توجه به شرایط دشوار اقتصادی که بخشی از آن محصول عملکرد ناصواب جریان انحرافی است، با ایجاد اردوگاهی بر علیه احمدینژاد و با محوریت خویش بار دیگر میدان دار سیاست در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گردد! طرح تشکیل "دولت وحدت ملی" به واقع الگوی بازگشت وی به صحنه سیاست کشور است.
باید توجه داشت که این خط همچنان ادامه دارد و باید منتظر تلاش بیشتر برای این دوقطبی سازی از سوی هر دو قطب آن بود! همچنین باید به این نکته توجه کرد که دو قطبی شدن جامعه دستاوردی جز میداندار شدن افراطیون نخواهد داشت. جریان انحرافی نیز که بنیان فعالیتهای انتخاباتی خود را بر تخریب و افراطیگری گذاشته، با پایان کار دولت دهم چیزی برای از دست دادن ندارد، لذا باید برای جلوگیری از ایجاد چنین فضایی اندیشید و هوشیار بود که بازی افراطیون - انحرافیون، به بازی اول صحنه انتخابات 92 بدل نگردد چرا که این بازی ساختگی همچون دو تیغه قیچی برای ذبح گفتمان اصولگرایی و رادیکالیزه کردن فضای انتخابات طراحی شده است و حاصلی جز ناامن سازی انتخابات و سوء استفاده از عواطف و احساسات تودهای ملت و به قدرت رسیدن افراطیون به همراه نخواهد داشت!
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]